حاشیه نشینی در ایران، کشوری که برروی
منابع عظیم نفت و گاز قرار دارد، به موضوع روزافکار عمومی تبدیل شده است. چرا؟
«به ایران به پاخاسته امروز
نگاه کنید که بهرغم حدود 1800 اعدام در دوران آخوند روحانی، ملتهب و جوشان است.
قیام مهاباد و تظاهرات سنندج و سردشت و سقز و مریوان، شجاعت و خیزش هموطنان کردمان در برابر جنایت و بیعدالتی است. تظاهرات پیدرپی معلمان در تمام استانها، صدای مردمی است که نادیده گرفته شدهاند و برای حق زندگی و حق آزادی برخاستهاند. اعتصاب و تحصن روزانه کارگران، فریاد سفرههای خالی است. دهها رشته درگیری مسلحانه جوانان بلوچ و کرد و عرب، خشم یک ملت اسیر است که همه راههای اعتراض را به رویش بستهاند. صدها بار اعتصابغذا و اعتراض زندانیان سیاسی، پایداری ملتی است که در اتاقهای شکنجه هم، آخوندها را شکست میدهد. تحصن مادران زندانیان اعدامی، اعتراض دراویش گنابادی و اهل حق، شعلههای جسم و جان دستفروشان، همه اینها، غرش کوهی است، که میخواهد آتشفشان شود.
نگاه کنید امروز، کدام ایرانی هست که معترض نباشد؟ کدام ایرانی خواستار تغییر نیست؟
15میلیون هموطنی که در حومهها و حلبیآبادها در فقر و محرومیت میسوزند.
15 میلیون جوانی که کار و شغلی پیدا نمیکنند، و میلیونها خانوادهیی که زیر بار گرانی کمر خم کردهاند،
همه آنها یک درد دارند و یک تغییر بزرگ را میخواهند.
پس روی سخنم با شما هموطنان عزیزم در سراسر ایران است:
مقاومت، مبارزه و همبستگی شما، از هر قدرتی بزرگتر است. با ایستادگی در برابر این رژیم، هزار کانون شورشی یعنی هزار اشرف در ایران برپا کنید. زمانی است که از اعتراضهای شما میتواند قیامهای بزرگ شعلهور شود و ارتش قیام و ارتش آزادی چشم جهان را به روز آزادی ایران روشن کند ».
قیام مهاباد و تظاهرات سنندج و سردشت و سقز و مریوان، شجاعت و خیزش هموطنان کردمان در برابر جنایت و بیعدالتی است. تظاهرات پیدرپی معلمان در تمام استانها، صدای مردمی است که نادیده گرفته شدهاند و برای حق زندگی و حق آزادی برخاستهاند. اعتصاب و تحصن روزانه کارگران، فریاد سفرههای خالی است. دهها رشته درگیری مسلحانه جوانان بلوچ و کرد و عرب، خشم یک ملت اسیر است که همه راههای اعتراض را به رویش بستهاند. صدها بار اعتصابغذا و اعتراض زندانیان سیاسی، پایداری ملتی است که در اتاقهای شکنجه هم، آخوندها را شکست میدهد. تحصن مادران زندانیان اعدامی، اعتراض دراویش گنابادی و اهل حق، شعلههای جسم و جان دستفروشان، همه اینها، غرش کوهی است، که میخواهد آتشفشان شود.
نگاه کنید امروز، کدام ایرانی هست که معترض نباشد؟ کدام ایرانی خواستار تغییر نیست؟
15میلیون هموطنی که در حومهها و حلبیآبادها در فقر و محرومیت میسوزند.
15 میلیون جوانی که کار و شغلی پیدا نمیکنند، و میلیونها خانوادهیی که زیر بار گرانی کمر خم کردهاند،
همه آنها یک درد دارند و یک تغییر بزرگ را میخواهند.
پس روی سخنم با شما هموطنان عزیزم در سراسر ایران است:
مقاومت، مبارزه و همبستگی شما، از هر قدرتی بزرگتر است. با ایستادگی در برابر این رژیم، هزار کانون شورشی یعنی هزار اشرف در ایران برپا کنید. زمانی است که از اعتراضهای شما میتواند قیامهای بزرگ شعلهور شود و ارتش قیام و ارتش آزادی چشم جهان را به روز آزادی ایران روشن کند ».
حاشیه نشینی معلول حکومت آخوندها و چپاول اموال و دارائیهای مردم و ریختن آن به جیبهای خودشان یا به چاههای تروریسم و بنیادگرایی است.
حاشیه نشین ها همان بخش
محروم جامعه هستند که در بیان عام به آنها آلونک نشین، زاغه نشین، گود نشین گفته و
محروم از حقوق اجتماعی و شهروندی در دایره ای از بزرگ شهرها بدون آب و برق و
فاضلاب و تمامی خدمات شهری، زندگی می کنند.
بخش بزرگ و محروم جامعه که اغلب بدلیل فشارهای مالی، بیکاری، تهی دستی و فقر و و نبود امکانات درمانی و آسایشی به امید سراب و یا برای یافتن لقمه نانی روانه شهرها شده اند. در نظام چپاولگر و استثمارگر آخوندی این بخش هرگز امکان و توان جذب در نظام اقتصادی و اجتماعی را ندارند و به دلیل بی برنامگی و سردرگمی حکومت، متاسفانه بعنوان زائده ای رانده به حاشیه جامعه به آنها نگریسته می شود.
بخش بزرگ و محروم جامعه که اغلب بدلیل فشارهای مالی، بیکاری، تهی دستی و فقر و و نبود امکانات درمانی و آسایشی به امید سراب و یا برای یافتن لقمه نانی روانه شهرها شده اند. در نظام چپاولگر و استثمارگر آخوندی این بخش هرگز امکان و توان جذب در نظام اقتصادی و اجتماعی را ندارند و به دلیل بی برنامگی و سردرگمی حکومت، متاسفانه بعنوان زائده ای رانده به حاشیه جامعه به آنها نگریسته می شود.
بر ما است که برخیزیم و حق
مردم محروم و ستم زده مان را از ظالمان و پلیدان دوران بگیریم.
No comments:
Post a Comment