Thursday, September 24, 2015

قمر الملوک وزیری



هیچ خواننده‌ای قدرت صدا و اجرای دستگاه های موسیقی ایرانی را مانند قمر نداشت.او راهی را برای زنان گشود که تا پیش از او پشت درهای بسته حرمسراها زندانی شده بود. قمر برای اولین بار لقب خواننده را کسب کرد تا بعد از او کسانی چون دلکش و مرضیه و پروانه و پروین بتوانند بدون ترس صدایشان را رها کنند.دو سالی بود که موسیقی در سایه تلاش هنرمندانی چون درویش‌خان و ابوالقاسم عارف و حسین طاهرزاده از موسیقی درباری به موسیقی مردمی تبدیل شده بود.قمر که تازه وارد 17 سالگی شده بود در میانه یک مهمانی به طرف به طرف نوازنده رفت و از او خواست برایش قطعه‌ای بزند تا او بخواند. اولین قطعه را نخوانده بود که کسی از میان مهمانان بلند شد و به سمت نوازنده آمد و چیزی در گوشش گفت و او با احترام تار را به آن مرد داد. آن مرد خطاب به قمر گفت:« با این هم می‌توانی بخوانی؟» و شروع به زدن کرد و قمر خواند. بعد از این مهمانی هر کدام راه خود را رفتند. اما نه قمر دلش آرام بود که استادی چون نی‌داوود را از دست بدهد و نه نی داوود دل ساز زدن برای کسی دیگر را داشت: قمر آن قدر سریع اصول خواندن را آموخت که کمتر از یک سال بعد آماده اجرای عمومی شد. قمر نخستین کنسرت خود را در سال 1303 در تالار زیبای گراند هتل لاله‌زار در حالی اجرا کرد که هنوز در پایتخت هم برخی زنان با مردان حرف نمیزدند..دیگر نام قمر به عنوان یک خواننده بی همتا در همه جا شناخته می‌شد و آهنگسازان بزرگی چون روح‌الله خالقی و کلنل وزیری برایش آهنگ می‌ساختند. در سال 1306 که قرار شد همه نام فامیل داشته باشند او با اجازه از کلنل وزیری نام قمرالملوک وزیری را  انتخاب کرد.با افتتاح رادیو ایران در سال ۱۳۱۹ قمر هم به همکاری با رادیو دعوت شد. او خواننده بزرگی بود. اما آن‌چه او را قمر کرده بود فقط صدایش نبود. قمر که کودکی سختی را با فقر و یتیمی گذرانده بود هیچ‌ پولی از دستمزدهایش را برای خودش نگه‌نمی‌داشت و هر چه در می‌آورد قسمت می‌کرد. برای همین هم بیشتر اوقات بی‌پول بود.با آن که دست بسیاری را گرفته بود اما روزهای آخر عمر که بیمار بود را در فقر گذارند. قمرالملوک وزیری پنج‌شنبه  14 مرداد 1338 در خانه‌ای کوچک در دربند چشمانش را برای همیشه بست و در حالی  میان تشییع کم جمعیت دوستانش در ظهیرالدوله به خاک سپرده شد که شهریار برایش سرود:
 از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست    
آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست
آهسته به گوش فلک از بنده بگوئید
چشمت ندود این همه یک شب قمر اینجاست
ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید
کامشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست


No comments:

Post a Comment